loading...
دانلود آهنگ جدید - دانلود فیلم جدید - دانلود رایگان
آخرین ارسال های انجمن
مدیر سایت بازدید : 373 چهارشنبه 22 آبان 1392 نظرات (0)

گنبد امام حسین

برای مشاهده تصویر سایز اصلی روی متن بالا کلیک کنید

 

شفایمریضان با تربت کربلا


شیخ اجل ، ابن قولویه ، استاد شیخ مفید رحمه الله در کتاب کامل الزیاره به اسنادخود از محمد بن مسلم روایت کرده که گفت : به مدینه رفتم و بیمار شدم . حضرت اماممحمد باقر علیه السلام مقدارى آشامیدنى در ظرفى که دستمال بالاى آن بود، به وسیلهغلام خود برایم فرستاد و گفت : «این را بخور که امام على علیه السلام به من امرفرموده است که بر نگردم تا این دارو را بیاشامى»

چون گرفتم و خوردم شربتسردى بود در نهایت خوش طعمى و بوى مشک از آن بلند بود.

پس غلام گفت : «حضرتفرمود چون بیاشامى به خدمتش بروى»

من تعجب کردم که گویا از بندى رهاشدم . برخاستم به در خانه آن حضرت رفته ، رخصت طلبیدم . حضرت فرمود: «صحّ الجسمفادخل : بدنت سالم شده داخل شو»

گریه کنان داخل شدم و سلام کردم . دست و سرشرا بوسیدم . فرمود: «اى محمد! چرا گریه مى کنى ؟»

عرض کردم : «قربانت گردممى گویم بر غربت و دورى راه از خدمت شما، و کمى توانایى در ماندن در ملازمت شما کهپیوسته به شما بنگرم »

فرمود: «اما کمى قدرت ، خداوند تمام شیعیان و دوستانما را چنین ساخته و بلا به سوى ایشان گردانید؛ امّا غربت تو، پس مؤمن در این دنیادر میان این خلق منکوس غریب است ، تا از این دار فنا به رحمت خداوند برود و در بعدمکان به حضرت ابى عبداللّه الحسین علیه السلام تأ سّى کن که در زمینى دور از ما درکنار فرات است و اما آنچه از محبت قرب و شوق دیدار ما گفتى و بر این آرزو و توانایىندارى ، پس خداوند بر دلت آگاه است و تو را بر این نیت پاداش خواهدداد».

بعد فرمود: «آیا به زیارت قبر حسین علیه السلام مى روى ؟»

گفتم: «بلى با بیم و ترس بسیار

فرمود: «هر قدر ترس بیشتر است ثوابش بزرگتر استو هر کس در این سفر خوف بیند از ترس روز قیامت ایمن باشد و با آمرزش از زیارت برگردد»

بعد فرمود: «آن شربت را چگونه یافتى ؟»

گفتم : «گواهى مى دهمکه شما اهل بیت رحمتید و تو وصى اوصیایى . هنگامى که غلام شربت را آورد، توانایىنداشتم که بر پا بایستم و از خودم ناامید بودم و چون آن شربت را نوشیدم چیزى از آنخوش بوتر و خوش ‍ مزه تر و خنک تر نیافتم . غلام گفت : مولایم فرمود بیا؛ گفتم : بااین حال مى روم هر چند جانم برود و چون روانه شدم گویا از بندى رها شدم . پس ‍ سپاسخداى را که شما را براى شیعیان رحمت گردانیده است »

فرمود: «اى محمد! آنشربت را که خوردى از خاک قبر حسین علیه السلام بود و بهترین چیزى است که من به آناستشفا مى نمایم و هیچ چیزى را با آن برابر مکن که ما به اطفال و زنان خود مىخورانیم و از آن خیر بسیار مى بینیم »

فرمود: «شخصى آن را بر مى دارد و ازحائر بیرون مى رود. آن را در چیزى نمى پیچد، پس هیچ جن و جانورى و چیزى که درد وبلایى که داشته باشد نیست ، مگر آنکه آن را استشمام مى کند و برکتش برطرف مى شود وبرکتش ‍ را دیگران مى برند و آن تربت که به آن معالجه مى کنند نباید چنین باشد واگر این علت که گفتم نباشد، هر که آن را به خود بمالد یا از آن بخورد البته در همانساعت شفا مى یابد و نیست آن مگر مانند حجرالاسود که نخست مانند یاقوتى در نهایتسفیدى بود و هر بیمارى و دردناکى خود را بر آن مى مالید در همان ساعت شفا مى یافت وچون صاحب آن دردها و اهل کفر و جاهلیت خود را بر آن مالیدند سیاه شد و اثرش کمگردید»

عرض کردم : «فدایت شوم آن تربت مبارک را من چگونه بردارم؟»

فرمود: «تو هم مانند دیگران آن تربت را بر مى دارى ، ظاهر و گشوده و درمیان خرجین در جاهاى چرکین مى افکنى پس برکتش مى رود»

گفتم : «راستفرمودى»

فرمود: «قدرى از آن به تو مى دهم ، چطور مى برى ؟»

عرض کردم: «در میان لباس خود مى گذارم »

فرمود: «به همان قرارى که مى کردى برگشتى . نزد ما از آن هر قدر که مى خواهى بیاشام و همراه مبر که براى تو سالم نمىماند»

آن حضرت دو مرتبه از آن به من نوشانید و دیگر آن درد به من عارضنشد.



منبع : کرامات امام حسین ، مصطفى اهوازى : ص ۵۲. گناهان کبیره، ج ۲، ص ۳۴۶. داستانهاى حسین ، میررضا حسینى : ص ۶۹.

منبع: ashuora.ir

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 6516
  • کل نظرات : 52
  • افراد آنلاین : 45
  • تعداد اعضا : 1175
  • آی پی امروز : 38
  • آی پی دیروز : 762
  • بازدید امروز : 134
  • باردید دیروز : 19,574
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 134
  • بازدید ماه : 197,679
  • بازدید سال : 1,502,124
  • بازدید کلی : 7,701,426