loading...
دانلود آهنگ جدید - دانلود فیلم جدید - دانلود رایگان
آخرین ارسال های انجمن
مدیر سایت بازدید : 317 چهارشنبه 22 آبان 1392 نظرات (0)

ثارالله حسین

برای مشاهده تصویر سایز اصلی روی متن بالا کلیک کنید

 

تاملی بر واژه ثارالله

السلام عَلیک یا ثاراللّه وابْنَ ثاره

امروزه بحمدالله هر کوى و برزن حسینیهدلها و کعبه جانها شده است، ترنم الهى و قدسى زیارت عاشورا از منزلها و مسجدها بهگوش می رسد و بزمهاى عاشورا وعدهگاه عاشقان پاکباخته است.
عاشقان حسین ـعلیهالسلام ـ هر بامداد و شامگاه همچون امام غایبشان[۱] اشک خون از دیدگان جارى میکنند. مگر نه که او ثاراللّه است و این گریه، گریه بر خون جارى در رگهاى دین وجوشیده از صحراى یقین نینواى حسینى ـ علیهالسلام ـ است؟!
ثاراللّه، پرچمسربداران یالثارات الحسین ـ علیهالسلام ـ[۲] از طلوع شهادت آن حضرت تا پهنه ظهوردولت یار است.

 

 

 

معرفت ثاراللهىِ حسینى ـ علیهالسلام ـ بالاترین معرفت و شناخت ازآن حضرت است، و این از امتیازها و ویژگی هاى آن حضرت و پدر بزرگوارش امیرالمؤمنین ـعلیهالسلام ـ است. گرچه از لحاظ باطنى ائمه ـ علیهمالسلام ـ به تعبیر روایات، همگىیک نور و یک حقیقتاند.
«
اَشْهَدُ اَنَّ اَرْواحَکُمْ وَ نُورَکُمْ وَ طینَتَکُمْواحِدَهٌ.»[۳]
«
شهادت می دهم که روح شما و نور وجود شما و طینت شما معصومان ـسلام الله علیهم ـ یکى است
به تعبیرى همگى مظهر همه اسماء حسناء و صفات عُلیاىالهی اند،[۴] اما به خاطر شرایط زمانى خاصى که هر یک از آنان ]معصومان ـعلیهمالسلام ـ[ داشتند.
زمینه ظهور و بروز یک یا چند اسم از اسماى حسناى الهى وصفات عُلیاى رحمانى، براى هر یک محقق شد. در این بین حضرت ابا عبدالله الحسین، سیدالشهدا ـ علیهالسلام ـ به سبب شرایط زمانى و مکانى ویژهاى که داشت و به اقتضاىوظیفه، زمینه ظهور صفات خاص و ممتازى در او فراهم آمد.
مقامات و درجاتى کهپروردگار به انبیا و اولیا ـ علیهمالسلام ـ و تابعین واقعى آنها در قیامت عطا میفرماید، تنها به لحاظ حفظ کمالات و عنایات معنوى و فطرى الهى نیست، بلکه حفظ واظهار آثارى که در عالم عنصرى و مادى از لوازم آن کمالات است، خود نقش جداگانهاى دررسیدن به درجات عالی تر معنوى و آثار بهشتى دارد. مثلاً کسى که قوه شجاعت و سخاوت وایثار و سایر صفات حسنه را داشته، ولى موقعیت براى پیاده کردن آنها را نیافته باشدبا فردِ دیگرى که علاوه بر داشتن آن صفات، آنها را بروز داده باشد، داراى درجهیکسان نیستند و دومى ارزشى فوق اولى دارد.
اکنون با توجه به این مقدمات میگوییم: اگرچه هر کدام از انبیا و اولیا به اقتضاى امر الهى و نسبت به شرایط زمانى ومکانى و غیره که داشتند، گوشهاى از فضایل و کمالات ذاتى خود را آشکار کردهاند، ولىگویا شرایط در زمان حضرت سیدالشهداء ـ علیهالسلام ـ به گونهاى بوده که موقعیتبیشترى براى اظهار کمالات روحى ایشان فراهم گردیده و خواسته الهى نیز تأکید بیشترىدر پیاده شدن آن کمالات (به حسب اقتضاى زمان) داشته و حضرتش به عنایت الهى به آناقتضا و خواست، پاسخ مثبت داده و به این ترتیب (به حسب روایات) در هر دو عالم واجدخصیصه هایى نسبت به سایر اولیاى دین گردیده است.[۵]
جمله «الْوِتر الْمَوْتُور» در زیارت عاشورا بنابر یک معنى، اشاره به همین امتیاز خاص آن حضرت دارد; زیرا وِتْربه معنى تک و تنهاست و مَوْتور به معنى کسى که تنها و بىبدیل است (وِتر ـ به کسرواو ـ بنابر لغت اهل نجد و وَتر ـ به فتح واو ـ به لغت اهل حجاز).[۶]
بنابر یکمعنى، این جمله، تأکید جمله اول (ثاراللّه) است که در این صورت به معنى خون است. یکى از استادان در این باره نوشته است:
«
جمله اَلْوِتْرُ الْمَوْتُور، اگرچهممکن است به معنى جمله گذشته باشد، یعنى کسى که انتقام و خونخواهى از او نشده وتنها خدا می تواند انتقام خون او را بگیرد، ولى ظاهراً اَلْوِتْرُ الْمَوْتُور بهمعنى فرد و تنهاى بی همتا و به زبان فارسى خودمانى دُردانه است، و به خصیصه خاصسیدالشهداء ـ علیهالسلام ـ ... اشاره دارد.[۷] اما از لحاظ ظاهرى و به حسب امتیازخاص صفت ثارالله فقط به حضرت سیدالشهداء و حضرت امیرالمؤمنین ـ علیهمالسلام ـ اطلاقشده است، آن هم در غالب زیارتنامههاى امام حسین ـ علیهالسلام ـ که در یازده موضع اززیارتنامه ها،[۸] این صفت با اندکى اختلاف[۹] ذکر شده است
لفظ ثارَ بامشتقاتش، حدود ۷۰ بار در روایات آمده است.

لغت شناسىثاراللّه
المنجد، ثَأَرَ و ثَأْر را به معنى انتقام گرفتن دانسته و لفظ ثار راذکر نکرده است. طریحى در مجمع البحرین، ثَأَرَ را به معنى انتقام گرفتن معنى کرده وثاراللّه را تصحیف ثَأْراللّه دانسته است.
ابن اثیر در نهایه; ثَأر را به معنىخونبها دانسته و لفظ ثار را ذکر نکرده است. زبیدى در تاج العروس; ثَأر و ثار را بهیک معنى دانسته و نوشته است: ثار به معنى خون است و گفته شده به معنى انتقام خونکسى را گرفتن نیز به کار می رود.
علامه مجلسى ـ رحمه الله علیه ـ ثَأَرَاللّهتلفظ کرده و براى تصحیح معنى مضافى در تقدیر گرفته و نوشته است:
«
ثَأَرَ اللّهبه معنى خونخواهى است، ثاراللّه و ابن ثاره یعنى تو اهل ثاراللّه هستى، و کسى هستىکه خداوند انتقام خونش را از قاتلانش خواهد گرفت.»[۱۰]
در حالى که به نظر میرسد، با توجه به کاربرد این لفظ در کتابهاى لغت و زیارتنامهها و روایات و عدم ضرورتو خلاف اصل بودنِ تقدیر گرفتن مضاف، همان سخن زبیدى در تاج العروس متعین بلکه صحیحاست که: ثَأْر و ثار، به یک معناست و هر دو به معنى خون است.
امام صادق ـعلیهالسلام ـ در زیارتنامه حضرت ابى عبداللّه ـ علیهالسلام ـ فرمود:
«
اَنَّکَثارُاللّهِ فِى الاَْرْضِ مِنَ الدَّمِ الَّذِى لا یُدْرِکُ ثِرَتَهُ أَحَدٌ مِنأَهْلِ الاَْرْضِ.»[۱۱]
«
اى سید الشهداء ـ علیهالسلام ـ تو خونِ خدا در زمینى،همان خونى که هیچ کس جز خداوند انتقام آن را نمی تواند بگیرد
البته خونى کهاین ویژگى را دارد که هیچ کس جز خداوند متعال آن هم به دست اولیایش نمی تواندانتقامش را بگیرد; چون شخص ابى عبداللّه ـ علیهالسلام ـ از آن چنان جایگاه رفیعىبرخوردار است که جز خداوند متعال و اولیایش نمی دانند. در زیارت عرشى عاشورا میخوانیم:
«
أنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارِکَ
«
از خداوند متعال می خواهم به منتوفیق دهد، انتقام خون شما را بگیرم
همان طور که ملاحظه می کنید، ترکیب طَلَبَثارِک، فقط به همین معنى که ثار به معنى خون باشد قابل تبیین است، وگرنه اگر ثار بهمعنى ـ خونخواهى (طلب الدم) باشد، جمله این چنین خواهد شد; طَلَبَ طَلَبَ ثارِکَ،که در سخافت نیاز به توضیحى ندارد. همین طور است، جمله «طَلَبَ ثارِکُمْ» یا«طَلَبَ ثارِى» که در جملههاى بعدى زیارت عاشورا آمده است، یا جمله: «اَشْهَدُاَنَّ اللّه تَعالى الطّالِبُ بِثارِکَ»[۱۲] و جملاتى شبیه این در سایر زیارتنامههاى آن حضرت.[۱۳]

معنى ثاراللّه
باتوجه به آنچه در معنى لغوى ثاراللّه گفته شد، معانى مختلفى در تفسیر ثاراللّه بیانشده است.
ـ گروهى ثاراللّه را به معنى کسى که انتقام خونش را خداوند می گیرد، میدانند[۱۴] و ثار را مخفف ثائِر دانستهاند، مثل شاک مخفف شائک[۱۵] یا ثار را مخففثَأْر انگاشتهاند.[۱۶]
ـ بعضى لفظ «أهل» در تقدیر گرفتهاند و گفتهاند: ثاراللّهیعنى اهل ثاراللّه، اهل خونخواهى الهى که خداوند انتقام خونش را می گیرد.[۱۷]
ـبرخى گفتهاند: ثاراللّه یعنى کسى که خودش در دوران رجعت مىآید و انتقام خونش را میگیرد.[۱۸]
ـ گروهى ثاراللّه را به معنى خون خدا دانستهاند.[۱۹]
ظاهر بسیارىاز ادله همان طور که در معنى لغوى آن گفته شد مؤید این مطلب است که: ثار به معنىخون است و امام حسین ـ علیهالسلام ـ ثاراللّه و خون خداست. ۲ ۳ ۴ ۱

پى نوشت
[
۱]- امامزمان(عج) در زیارت ناحیه مقدسه می فرماید: فَلاََنْدُبَنَّکَ صَباحاً وَ مَساءً وَلاََبْکِیَّنَ لَکَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً.
کنون هر صبح و شامى درعزایت
بریزم اشک و می نالم برایت
به جاى اشک خون از دیده بارم
همیشهدیدهاى خونبار دارم
امام مهدى(عج) در عزاى امام حسین(ع)، زیارت ناحیه مقدسه، ص۳۰ـ ۳۱
[
۲]- بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۶ و ج ۵۲، ص ۳۰۸ و ج ۱۰۱، ص ۱۰۳.
[
۳]- مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره، ص ۹۸۷.
[
۴]- نهجالولایه، ص ۵۸.
[
۵]- فروغشهادت، على سعادت پرور، ص ۴۰.
[
۶]- تاج العروس، ذیل لغت وتر.
[
۷]- فروغشهادت، ص ۳۸۹.
[
۸]- بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۲۹۴، ۲۹۱، ۲۶۰، ۲۰۰، ۱۹۹، ۱۸۱، ۱۸۰،۱۶۹، ۱۶۸، ۱۵۲و ۱۴۸.
[
۹]- در بعضى از زیارتنامهها این چنین آمده است: السلامعلیک یا ثاراللّه وابن ثاره ... و در بعضى دیگر، این چنین: السلام علیک یا ثاراللّهفى الأرض ... و در برخى این چنین: اشهد انک ثاراللّه فى الأرض وابن ثاره.
[
۱۰]- بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۱۵۱.
[
۱۱]- بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۱۶۸.
[
۱۲]- بحارالانوار، ج ۹۴، ص ۷۵.
[
۱۳]- همان، ج ۱۰۱، ص ۲۹۲، ۲۹۰; ج ۴۴، ص ۲۱۸; ج ۴۵، ص۳۴۳، ۳۵۱.
[
۱۴]- فروغ شهادت، بیشتر مترجمان زیارت عاشورا، ص ۳۸۹.
[
۱۵]- شرحزیارت عاشورا، آیتالله سید احمد میرخانى، ص ۳۰۵.
[
۱۶]- بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص۱۵۱.
[
۱۷]- بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۱۵۱.
[
۱۸]- بحارالانوار، علامه مجلسى، ج۱۰۱، ص ۱۵۱.
[
۱۹]- تعداد اندکى از مترجمان زیارت عاشورا، آیتالله سید احمدمیرخانى در شرح زیارت عاشورا، ص ۳۰۸; زیارت در پرتو ولایت،

 

منبع: ashuora.ir

مدیر سایت بازدید : 273 سه شنبه 21 آبان 1392 نظرات (0)

پرسش

چرا در زیارت عاشورا که این همه در مورد فضایل آن سخن است لعن و نفرین وجود دارد؟ آیا کل خاندان هایی که مورد لعن و نفرین قرار می گیرند لایق نفرین هستند آیا افرادی از این خاندان ها نبوده اند که راهشان از خاندانشان جدا باشد؟

پاسخ

در مورد لعن، باید گفت لعن به معناى دورى از لطف و رحمت الهى نسبت به کافران و ظالمان در قرآن نیز آمده است «ان الله لعن الکافرین و اعد لهم سعیرا؛ خداوند کافران را لعن می کند و عذاب را برای آنان آماده کرده است» (احزاب، ایه 64).
و همچنین کسانی که پیامبر را آزار داده اند مورد لعن قرار گرفته اند. «ان الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الاخره؛ کسانی که خداوند و پیامبرش را آزار می دهند خداوند آنان را در دنیا و آخرت مورد لعن قرار می دهد» (احزاب، آیه 57).
به طور کلی گروه هاى زیر طبق آیات قرآن مجید، ملعون به شمار مى روند:
1 - كتمان كنندگان حق
2- ستمكاران و كافران ( كسانى كه بعد از ایمان آوردن دوباره كفر ورزیده اند )
3- كشندگان و قاتلان مؤمنان
4- دروغگویان در شهادت حق و باطل و هدایت و ضلالت
5- آزاردهندگان به پیامبر اكرم ( صلى الله علیه و آله )
6- منافقین ( زن و مرد ) و كفار( برخى ویژگى هاى منافقان در آیات 68 - 61 آمده است )
7- پیمان شكنان
8- مفسدان و فسادكنندگان در زمین و قطع رحم كنندگان.
بنابراین لعن براى معاندان و محاربان با امام حسین(ع) و ظالمین به اسوه ‏ها و الگوهاى هدایت مردم، ابدى است. زیرا ملاک لعن، ابدى است. آنچه كه موجب لعن و نفرین نسبت به ظالمین به حق محمد و آل محمد(ص) شده است، و ملاک لعن است، چون باقى است لعن هم باقى است. علاوه بر این، حقیقت و روح دین را همین حب و بغض‏ها تشكیل می‏دهد.
حب و عشق نسبت به كسانى كه بندگان مطیع و عارف درگاه الهى بوده ‏اند و بغض نسبت به كسانى كه دشمن حق و حقیقت بوده‏ اند (تولی و تبری) از نشانه های ایمان است. همچنان كه در متون دینى آمده است «هل الدین الاّ الحبّ؟ و هل الایمان الاّ الحبّ و البغض؟ آیا دین و ایمان چیزى غیر از حبّ و بغض است؟»، (میزان الحكمه، ج 2، ص 944). و تبری و تولی از فروع دین اسلام شمرده می شود که در کنار نماز و روزه و حج قرار می گیرد.
در مورد اینکه کل خاندان لعن می شود نیز باید بگوییم در بسیاری از تفاسیر بر اساس روایات "شجره ی ملعونه" در سوره ی نساء آیه 93 به بنی امیه تفسیر شده است آیا اگر قرآن مجید این شجره خبیثه ملعونه را لعنت فرستاد مجوزى نمى شود كه ما نیز این خاندان و خاندان هاى مانند مروان و زیاد را لعنت نمائیم ؟ آیا این ادبیات قرآنى كه خاندان خبیثه اى را لعنت فرمود و روایات مستند آن را تفسیر نموده اند ، كافى نیست تا بدان استناد شود و چنین سخنى در لعن و برائت آن خاندان هاى پلید گفته شود ؟ اگر چه حساب پاكان از خاندان بنى امیه و . . . از لعنت شوندگان جداست چنانکه در روایات هم آمده که کسی به امام معصوم مراجعه می کند و می گوید من از نظر نسبت از بنی امیه هستم، آیا لعن شامل من هم می شود امام می فرمایند خیر. و مقصود از لعن یک خاندان، لعن کسانی است که در عقیده و عمل با آنان موافق باشند.
در حادثه عاشورا چه گروهى، فرزند رسول خدا را به شهادت رساندند و آیا این شهادت حضرت سیدالشهداء ( علیه السلام ) - كه از اهل بیت پیامبر اكرم ( صلى الله علیه و آله ) طبق شواهد تاریخى و تفسیرى به شمار مى رود - آزار رساندن به پیامبر اكرم ( صلى الله علیه و آله ) و خداوند به شمار مى رود یا خیر ؟ و آیا این جریان مصیبت بار ، قتل مؤمن محسوب مى شود یا خیر ؟ آیا جریان قتل پاک باختگان و آزادگان در كربلا و حمله به مكه مكرمه و مدینه منوره و فساد در آنها ، فساد فى الارض شمرده نمى شود ؟ آیا طبق نصّ صریح قرآن مجید ، قاتلان حسین ( علیه السلام ) ملعون به شمار نمى آیند و آیا لعن بر آنان به وسیله مؤمنان از صریح قرآن مجید به دست نمى آید ؟ ! ! « اللهم اللعن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد » « إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِى الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ ».

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 6516
  • کل نظرات : 52
  • افراد آنلاین : 49
  • تعداد اعضا : 1230
  • آی پی امروز : 533
  • آی پی دیروز : 189
  • بازدید امروز : 22,575
  • باردید دیروز : 528
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 23,103
  • بازدید ماه : 26,468
  • بازدید سال : 480,261
  • بازدید کلی : 9,083,669