دوست پسر/دختر قبلیتان مدام زنگ می زند
و می خواهد با شما صحبت کند !؟
شما چند ماه پیش با او به هم زده اید و
می خواهید که به کل فراموشش کنید !؟
چطور می توانید با این تلفن های ناراحت
کننده و در عین حال آزار دهنده برخورد کنید؟
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 1334 | hengame |
![]() |
0 | 1063 | hengame |
![]() |
0 | 1120 | hengame |
![]() |
0 | 1021 | hengame |
![]() |
0 | 984 | hengame |
![]() |
0 | 987 | gelare |
![]() |
0 | 1006 | gelare |
![]() |
0 | 1025 | gelare |
![]() |
0 | 923 | gelare |
![]() |
0 | 993 | gelare |
دوست پسر/دختر قبلیتان مدام زنگ می زند
و می خواهد با شما صحبت کند !؟
شما چند ماه پیش با او به هم زده اید و
می خواهید که به کل فراموشش کنید !؟
چطور می توانید با این تلفن های ناراحت
کننده و در عین حال آزار دهنده برخورد کنید؟
آشنایی دختر و پسر جوانی در آنتالیا به ارتکاب جنایت در تهران منجر شد. به گزارش خبرنگار ما، رسیدگی به این پرونده از زمانی آغاز شد که خانواده دختری 20ساله به نام سوسن با مراجعه به کلانتری اعلام کردند فرزندشان مفقود شده است.
این دختر روز حادثه قصد داشت به مطب پزشک مراجعه کند. کارآگاهان بعد از اطلاع از این موضوع به مطب رفتند و فهمیدند سوسن به آنجا رفته اما به دلیل شلوغی مطب از وی خواسته شده بود یک ساعت منتظر بماند. سوسن منتظر نمانده و مطب را ترک کرده و پس از آن ناپدید شده است. کارآگاهان در جریان تحقیقات خود متوجه شدند سوسن با پسری جوان چندبار بهصورت تلفنی ارتباط داشته و پیامکهایی بین آنها ردوبدل شده بود. این پسر 18ساله که ناصر نام دارد وقتی تحت بازجویی قرار گرفت، آشنایی با سوسن را تایید کرد و گفت: ما فقط در حد سلام و احوالپرسی با هم صحبت میکردیم و من هیچ اطلاعی از او ندارم.
.
این توصیه ها را یک مشاور روانشناس برایم گفته است؛
آنقدر جالب بودند که بد ندیدم به شما هم منتقلشان کنم…
وقتی مردی شما را بخواهد، هیچ چیز نمی تواند جلوی او را بگیرد.
اگر شما را نخواهد، هیچ چیز نمی تواند نگهش دارد.
دست از بهانه گیری برای یک مرد و رفتار او بردارید.
هیچوقت خودتان را برای رابطه ای که ارزشش را ندارد تغییر ندهید.
رفتار آرامتر همیشه بهتر است.
الان دیگر جز نوری که از گوشه پرده اتاق "نازنین" به درون نفوذ میکند، دیگر هیچ جای روشنی در آن اتاق و حتی "نازنین" وجود نداشت.
چند روزی بود که همه دنیایش شده بود تختش که روی آن و زیر یک پتو خودش را پنهان کند و اشک بریزد، صحبتهای دلگرم پدر و مادر هم بر پیکره سرمای وجود نازنین تاثیر نداشت و این طور به نظر میرسید که این دختر دبیرستانی تمام زندگیاش یک قایق بوده که در دریای مواج و خروشان غرق شده است.
نازنین یک بچه درسخوان، ورزشکار و زیبارو بود که به قول اقوام، گل سرسبد فامیل بود، همکلاسیهای نازنین میگفتند نازنین تنها دختری است که میتواند با برنامهریزی به همه کارهایش برسد و در آن موفق باشد.
با این همه تعریف و تمجید هیچ کس باورش نمیشود که نازنین همچون یک ساختمان لوکس آوار شود، همه منتظر بودند، بفهمند این زلزله چند ده ریشتری کجا بوده که توانسته این بلایی را بر سر دختر جوان بیاورد.
از فکرهای مردم بگذریم چونکه دختر جوان هیچ جایی در دل و ذهنش برای اینها نداشت، فقط چارهاش را در مرگ و میدید، چونکه میخواست غیب شود، زمین دهن باز کند و یا یک دفعه چشم باز کند و ببینید که هرچه تا الان اتفاق افتاده بود یک کابوس بیشتر نبوده.
لحظه لحظه زندیگش با شکنجه میگذشت مخصوصا زمانی که فامیل میآمدن و نبود نازنین در جمع دوستان به صورت پررنگ دیده منیشد و همه از مادر نازنین میپرسند، پس کجاست این شاهزاده خانم و . . .
تعداد صفحات : 2